از شفاف بودن لذت میبرم

ساخت وبلاگ
در مورد خودم چیزی که بیشتر از همه ممکنه ناراحتم کنه، اینه که حس کنم خسته کننده هستم، حس کنم دارم حرفی را میزنم که باورش ندارم، که نفهمیدمش و اصرار دارم بگم فهمیدمش، برای همین در کمال نرمش حرف میزنم مثل یک مادر مهربون و با طول و تفصیل و غیر شفاف و کلی و چند پهلو و ... ولی هم خودم را خسته میکنم و هم طرفم را و در انتها هم نه خودم میفهمم چی گفتم نه طرفم. باور دارم که وقتی کسی چیزی را فهمیده، درکش کرده از شفاف بودن لذت میبرم...ادامه مطلب
ما را در سایت از شفاف بودن لذت میبرم دنبال می کنید

برچسب : ناراحتم, نویسنده : touchthesky بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 20:21

یکی از بزرگترین دستاوردهای زندگی من اینه که به کسی وابسته نمیشم. سعی میکنم همیشه مودب و محترم و مهربون بمونم، آدم هایی که متقابلا در رابطه باهام اینطور هستند جذبم میکنند، خوشم میاد ازشون، و باهاشون ارتباط برقرار می کنم، دوستشون دارم و دوستم دارند و تا زمانی که نخوان منو مطابق خواسته های خودشون عوض کنند همه چیز خوب پیش میره، معمولا من عوض نمیشم، من همیشه مودب و محترم میمونم و اگه کمکی ازم بربیاد با از شفاف بودن لذت میبرم...ادامه مطلب
ما را در سایت از شفاف بودن لذت میبرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : touchthesky بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 20:21

یادمه همیشه به خاطر کم بودن ولوم صدام، مورد نقد و نکوهش بودم، که مگه غذا نخوردی؟ من که اصلا نشنیدم چی گفتی؟ چرا بی حالی؟ چرا ضعیفی؟ و از اینجور چرت و پرت ها، خاطرم هست که یک بار هم معلم دینی عربی به این خاطر 10 دقیقه از وقت کلاس را به نصیحت و دلسوزی برای من اختصاص داد و پیشنهاد داد که به دکتر مراجعه کنم مبادا زیادی کم خون باشم. و بعد از اون من همیشه سعی کرده بودم هر چه انرژی تو وجودم هست را بریزم از شفاف بودن لذت میبرم...ادامه مطلب
ما را در سایت از شفاف بودن لذت میبرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : touchthesky بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 20:21

تو اتوبوس امروز با وجود اینکه صندلی خالی هم بود و من هم ترجیحم این بود که کیف سنگین و گنده مو بذارم رو صندلی کناریم، خانومی اومدن و کنار ما نشستن و ما هم بی اندازه خوشوقت شدیم و کیف را برداشتیم و گذاشتیم رو پامون! اول کار یه مقدار لعنت فرستاد به جمهوری اسلامی و بعد از اون به اتوبوسای گرم و پکیده شون، و بعد که نشست دید آب معدنی تو دست منه و کلی شاکی شد که اینا چیه میخورین، اینا آب گِله، من خودم آزم از شفاف بودن لذت میبرم...ادامه مطلب
ما را در سایت از شفاف بودن لذت میبرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : touchthesky بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 20:21

برای پستِ قبل کلی به خودم فشار اوردم، که عجله نکنم، نخوام حرفمو سریع تموم کنم، بیشتر توصیف کنم، بیشتر با کلمات بازی کنم برای تمرینِ بهتر نوشتن، برای تسط کلامی بیشتر. و حس میکنم این مشکل نه تنها تو حرف زدن و نوشتنم نمود داره که در کل زندگیم هم متجلیست. حس میکنم یکی باید از نو، راه رفتن را بهم یاد بده... قدم زدن را.... این تمایل به پرواز با حداکثر سرعت، راه رفتنو از خاطرم برده... و فراموشی راه رفتن از شفاف بودن لذت میبرم...ادامه مطلب
ما را در سایت از شفاف بودن لذت میبرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : touchthesky بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 20:21

هیچ نوحه و روضه و آهنگ و جریان غمناکی، منو به اندازه داستانی که ردی از انسانیت توش باشه، به گریه نمیندازه.

+داستان "زیر نور شمع" از هوشنگ مرادی کرمانی را گوش دادم و بسی گریستم. ( محض اطلاع: این کتاب صوتی امروز توی فیدیبو رایگان هست. اکیدا پیشنهادش می کنم.)

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 21:36  توسط الهه  | 
از شفاف بودن لذت میبرم...
ما را در سایت از شفاف بودن لذت میبرم دنبال می کنید

برچسب : اینچنین,گریستنم, نویسنده : touchthesky بازدید : 46 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 20:21

+نوشتن و به خصوص وبلاگ نویسی، در معنای واقعی کلمه ش، با خاطره تعریف کردن متفاوته، با درد و دل کردن هم متفاوته... نوشتن به قول علی سخاوتی، مثل به دنیا آوردن یه بچه ست، صبوری میخواد و در انتها درد و خونریزی داره، و فقط در اون صورت میتونیم خودمون را نویسنده یا بلاگر بنامیم. این بچه هایی که ما دو سوته به دنیا میاریمشون، روح ندارن، جون هم ندارن، ناقص و زشت هم هستن، موتواسفانه. +این روزها نوشته های دوس از شفاف بودن لذت میبرم...ادامه مطلب
ما را در سایت از شفاف بودن لذت میبرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : touchthesky بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 20:21

بعضا دیدم که دوستان کتابخونم، با غرور و افتخار و احساس برتری از این ویژگیشون حرف میزنن و حتی گاهی ابراز تنفر میکنن از کسایی که این زحمت را به خودشون نمیدن و کتابخون نیستند، یا شاکی هستند از این جماعت و از این که ارزش کتاب خوندنشون درک نمیشه و بعضا از این ویژگی پسندیده شون برای کوبوندن ملت هم استفاده می کنن. ولی از نظر من کتاب خوندن یک جنبه ای خوشبختیست و باید احساس ترحم داشت به اون جماعتی که این خ از شفاف بودن لذت میبرم...ادامه مطلب
ما را در سایت از شفاف بودن لذت میبرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : touchthesky بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 20:21

میشه گفت یکی دیگه از دستاورد هام در طی ماه های اخیر، این بود که اون اوایل عکسای پروفایل تلگرامم را جوری انتخاب میکردم که ملت حظ کنن و در کفِ رفاقت و کشف همچون منی بمونن، و الان جوری انتخابشون میکنم که احوالاتمو بیان کنه فارغ از اینکه کسی حظ بکنه یا نکنه :) اون اوایل چیزی را انتخاب میکردم که آینده و آرزوهامو و جوری که دوست دارم باشم را بیان میکرد، و الان لحظه ی حالم را بیان می کنه. شاید در نگاه اول از شفاف بودن لذت میبرم...ادامه مطلب
ما را در سایت از شفاف بودن لذت میبرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : touchthesky بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 20:21

امروز اگه درست بعد از آخرین پیامم که برای فلان رفیق فرستادم در راه کتابخونه نمی بودم، حتما محتوای پیام بعدیم این میبود که "از نظر من خیلی از خود راضی هستی و حالم از این ویژگیت به هم میخوره" :) نه که خیلی عصبانی و ناراحت شده باشم از دستش، البته عصبانی شده بودم، ولی مسئولش را کسی جز خودم نمی دونستم، و به هیچ عنوان حس نمی کردم که قربانی هستم و الان باید تلافی کنم. با این وجود ابایی نداشتم و محض سلف ا از شفاف بودن لذت میبرم...ادامه مطلب
ما را در سایت از شفاف بودن لذت میبرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : touchthesky بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 20:21